معنی فارسی dureful
B2سخت، توصیف کننده چیزی که به شدت یا به طور خاص تأثیر میگذارد.
Characterized by firmness or strong expression.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سختی قلم او بسیاری از خوانندگان را مجذوب کرد.
مثال:
The dureful nature of her writing style captivated many readers.
معنی(example):
یک کامنت سخت میتواند لحن گفتگو را تغییر دهد.
مثال:
A dureful comment can change the tone of the conversation.
معنی فارسی کلمه dureful
:
سخت، توصیف کننده چیزی که به شدت یا به طور خاص تأثیر میگذارد.