معنی فارسی dwindlement
B1دویندلمنت به معنای کاهش تدریجی یا مداوم است و معمولاً برای منابع یا جمعیتها به کار میرود.
The process of gradually diminishing or decreasing.
- NOUN
example
معنی(example):
دویندلمنت به کاهش تدریجی چیزی اشاره دارد.
مثال:
Dwindlement refers to the gradual decrease of something.
معنی(example):
کاهش منابع میتواند به کمبود منجر شود.
مثال:
The dwindlement of resources can lead to scarcity.
معنی فارسی کلمه dwindlement
:
دویندلمنت به معنای کاهش تدریجی یا مداوم است و معمولاً برای منابع یا جمعیتها به کار میرود.