معنی فارسی dwined

B1

شکل گذشته فعل پیچیدن یا دور شدن به دور چیزی.

Past tense of dwine, meaning to have wound around.

example
معنی(example):

تاک‌ها به دور نرده پیچیده شده‌اند.

مثال:

The vines have dwined up the fence.

معنی(example):

آنها دور تیرک پیچیده‌اند و یک سایه سبز ایجاد کرده‌اند.

مثال:

They dwined around the pole, creating a green canopy.

معنی فارسی کلمه dwined

: معنی dwined به فارسی

شکل گذشته فعل پیچیدن یا دور شدن به دور چیزی.