معنی فارسی easefully

B1

به آسانی و به راحتی، به نوعی که مانع و مشکلی وجود نداشته باشد.

In a manner that is easy and free from difficulty.

example
معنی(example):

او تکالیفش را به آسانی انجام داد.

مثال:

She completed her homework easefully.

معنی(example):

پروژه به راحتی توسط تیم مدیریت شد.

مثال:

The project was managed easefully by the team.

معنی فارسی کلمه easefully

: معنی easefully به فارسی

به آسانی و به راحتی، به نوعی که مانع و مشکلی وجود نداشته باشد.