معنی فارسی eastland
B1نام یک منطقه یا ناحیه، معمولاً به زمین یا کشورهایی که در جهت شرق قرار دارند اشاره دارد.
A term referring to a region or land located in the east.
- NOUN
example
معنی(example):
شرقزمینی به خاطر مناظر زیبا خود معروف است.
مثال:
Eastland is known for its beautiful landscapes.
معنی(example):
جامعه در شرقزمینی بسیار خوشآمد گو است.
مثال:
The community in Eastland is very welcoming.
معنی فارسی کلمه eastland
:
نام یک منطقه یا ناحیه، معمولاً به زمین یا کشورهایی که در جهت شرق قرار دارند اشاره دارد.