معنی فارسی effectuous

B2

اثرگذار، به معنای داشتن تأثیر مثبت و مفید بر روی دیگران یا رویدادها.

Having the power to produce a desired effect; effective.

example
معنی(example):

برنامه اثرگذار به تیم کمک کرد تا به اهدافشان برسند.

مثال:

The effectuous plan helped the team achieve their goals.

معنی(example):

سخنرانی اثرگذار او همه را به شرکت در فعالیت‌ها ترغیب کرد.

مثال:

Her effectuous speech motivated everyone to participate.

معنی فارسی کلمه effectuous

: معنی effectuous به فارسی

اثرگذار، به معنای داشتن تأثیر مثبت و مفید بر روی دیگران یا رویدادها.