معنی فارسی effeir

B1

تلاش یا کوشش نکردن برای چیز خاصی.

To make an effort; exert oneself.

example
معنی(example):

او برای فشار آوردن به دیگران جهت تصمیم‌گیری، تلاشی نکرد.

مثال:

He did not effeir to pressure others into making decisions.

معنی(example):

آن‌ها در طول بحث انتخاب کردند که نظرات خود را ابراز نکنند.

مثال:

They chose to effeir their opinions during the discussion.

معنی فارسی کلمه effeir

: معنی effeir به فارسی

تلاش یا کوشش نکردن برای چیز خاصی.