معنی فارسی effervescency

B2

گازدار بودن، اصطلاحی است برای توصیف میزان حباب‌ها در یک مایع.

The quality of being effervescent; the formation of bubbles in a liquid.

example
معنی(example):

میزان گازدار بودن سودا آن را تازه‌کننده کرد.

مثال:

The effervescency of the soda made it refreshing.

معنی(example):

میزان گازدار بودن در آب نشاندهنده کربن‌دار بودن زیاد است.

مثال:

The effervescency in the water indicates high carbonation.

معنی فارسی کلمه effervescency

: معنی effervescency به فارسی

گازدار بودن، اصطلاحی است برای توصیف میزان حباب‌ها در یک مایع.