معنی فارسی efflation

B1

عمل باد کردن؛ پر کردن شیء با هوا به منظور ایجاد قابلیت یا عملکرد خاص.

The act of inflating; filling an object with air to enable function or buoyancy.

example
معنی(example):

باد کردن قایق به آن اجازه داد بر روی آب شناور باشد.

مثال:

The efflation of the raft allowed it to float on water.

معنی(example):

باد کردن برای عملکرد اشیاء قابل باد کردن بسیار حیاتی است.

مثال:

Efflation is crucial for the functionality of inflatable items.

معنی فارسی کلمه efflation

: معنی efflation به فارسی

عمل باد کردن؛ پر کردن شیء با هوا به منظور ایجاد قابلیت یا عملکرد خاص.