معنی فارسی egglike
B1شبیه تخممرغ، به عنوان صفتی برای توصیف چیزی که ظاهری یا بافت مانند تخممرغ دارد.
Describing something that resembles or has characteristics of an egg.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت این دسر شبیه تخممرغ است، نرم و خامهای.
مثال:
The texture of this dessert is egglike, smooth and creamy.
معنی(example):
او سس را با قوامی شبیه تخممرغ توصیف کرد.
مثال:
He described the sauce as having an egglike consistency.
معنی فارسی کلمه egglike
:
شبیه تخممرغ، به عنوان صفتی برای توصیف چیزی که ظاهری یا بافت مانند تخممرغ دارد.