معنی فارسی eggment
B1نوعی غذای درست شده از تخممرغ و مواد دیگر بسته به ترجیحات محلی.
A dish mainly made with eggs, often combined with other ingredients.
- NOUN
example
معنی(example):
اگمنت یک غذای محبوب در برخی فرهنگها است که با مواد مختلف تهیه میشود.
مثال:
The eggment is a popular dish in some cultures, made with various ingredients.
معنی(example):
من سعی کردم یک اگمنت با اسفناج و پنیر درست کنم.
مثال:
I tried making an eggment with spinach and cheese.
معنی فارسی کلمه eggment
:
نوعی غذای درست شده از تخممرغ و مواد دیگر بسته به ترجیحات محلی.