معنی فارسی elderman
B2پیرمرد، مردی مسن و با تجربه که در جامعه یا گروه خاصی اعتبار دارد.
An old man, especially one who is respected for his age and wisdom.
- NOUN
example
معنی(example):
پیرمرد به اعضای جوانتر نصیحت کرد.
مثال:
The elderman gave advice to the younger members.
معنی(example):
به عنوان یک پیرمرد، در جامعه مورد احترام بود.
مثال:
As an elderman, he was respected in the community.
معنی فارسی کلمه elderman
:
پیرمرد، مردی مسن و با تجربه که در جامعه یا گروه خاصی اعتبار دارد.