معنی فارسی electrobiological

B2

مربوط به الکتروبیولوژی و تأثیرات الکتریکی بر موجودات زنده.

Relating to or involving electrobiology.

example
معنی(example):

تحقیقات الکتروبیولوژیکی بینش‌های جدیدی درباره رفتار سلول‌ها به ارمغان آورد.

مثال:

The electrobiological research provided new insights into cell behavior.

معنی(example):

روش‌های الکتروبیولوژیکی برای بهبود رشد گیاهان استفاده می‌شود.

مثال:

Electrobiological methods are used to enhance plant growth.

معنی فارسی کلمه electrobiological

: معنی electrobiological به فارسی

مربوط به الکتروبیولوژی و تأثیرات الکتریکی بر موجودات زنده.