معنی فارسی electrobiologist

B2

یک دانشمند که به مطالعه تأثیرات الکتریکی بر موجودات زنده می‌پردازد.

A scientist who studies the effects of electricity on living organisms.

example
معنی(example):

یک الکتروبیولوژیست بررسی می‌کند که چگونه سیگنال‌های الکتریکی بر سلول‌ها تأثیر می‌گذارند.

مثال:

An electrobiologist examines how electrical signals affect cells.

معنی(example):

الکتروبیولوژیست مقاله‌ای درباره تحریک سلول‌های عصبی منتشر کرد.

مثال:

The electrobiologist published a paper on nerve cell stimulation.

معنی فارسی کلمه electrobiologist

: معنی electrobiologist به فارسی

یک دانشمند که به مطالعه تأثیرات الکتریکی بر موجودات زنده می‌پردازد.