معنی فارسی electrochemical

B2

واکنش‌ها و فرآیندهای شیمیایی که در آن‌ها برق و مواد شیمیایی با هم تعامل دارند.

Pertaining to the chemical changes produced by electricity or the interconversion of chemical and electrical energy.

example
معنی(example):

واکنش‌های الکتروشیمیایی در باتری‌ها ضروری هستند.

مثال:

Electrochemical reactions are essential in batteries.

معنی(example):

دانشمندان فرآیندهای الکتروشیمیایی را برای بهبود سیستم‌های ذخیره انرژی مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study electrochemical processes to improve energy storage systems.

معنی فارسی کلمه electrochemical

: معنی electrochemical به فارسی

واکنش‌ها و فرآیندهای شیمیایی که در آن‌ها برق و مواد شیمیایی با هم تعامل دارند.