معنی فارسی electrocratic

B2

سیستم یا حکومتی که در آن قدرت و تصمیم‌گیری به وسیله روش‌های الکترونیکی و فناوری اطلاعات انجام می‌شود.

Relating to a system of governance or decision-making through electronic means.

example
معنی(example):

سیستم الکتروکراتیک اجازه رأی‌گیری الکترونیکی را می‌دهد.

مثال:

The electrocratic system allows for electronic voting.

معنی(example):

در یک جامعه الکتروکراتیک، تصمیمات از طریق فناوری گرفته می‌شود.

مثال:

In an electrocratic society, decisions are made through technology.

معنی فارسی کلمه electrocratic

: معنی electrocratic به فارسی

سیستم یا حکومتی که در آن قدرت و تصمیم‌گیری به وسیله روش‌های الکترونیکی و فناوری اطلاعات انجام می‌شود.