معنی فارسی electrocutional

B2

مرتبط با آسیب یا مرگ ناشی از جریان الکتریکی از بدن.

Pertaining to the injury or death caused by electric shock.

example
معنی(example):

اثرات الکتروکوشی ولتاژ بالا می‌تواند مرگبار باشد.

مثال:

The electrocutional effects of high voltage can be deadly.

معنی(example):

اقدامات ایمنی برای جلوگیری از صدمات الکتروکوشی بسیار مهم است.

مثال:

Safety measures are important to prevent electrocutional injuries.

معنی فارسی کلمه electrocutional

: معنی electrocutional به فارسی

مرتبط با آسیب یا مرگ ناشی از جریان الکتریکی از بدن.