معنی فارسی electrosensitive

B2

حساس به تحریکات الکتریکی یا میدان‌های الکترومغناطیسی.

Sensitive to electrical or electromagnetic stimuli.

example
معنی(example):

برخی از افراد الکتروسنسیتیو هستند و به میدان‌های الکترومغناطیسی واکنش بدی نشان می‌دهند.

مثال:

Certain people are electrosensitive and react badly to electromagnetic fields.

معنی(example):

این دستگاه طراحی شده است که به تغییرات جریان‌های الکتریکی حساس باشد.

مثال:

The device is designed to be electrosensitive to changes in electrical currents.

معنی فارسی کلمه electrosensitive

: معنی electrosensitive به فارسی

حساس به تحریکات الکتریکی یا میدان‌های الکترومغناطیسی.