معنی فارسی eleemosynarily
B1به شیوهای که در آن کمکهای خیرخواهانه ارائه میشود.
In a charitable manner, related to the act of giving to those in need.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور بخیلی عمل کرد و به بیخانمانها غذا داد.
مثال:
He acted eleemosynarily by offering food to the homeless.
معنی(example):
جامعه به طور بخیلی جمع شدند تا از قربانیان سیل حمایت کنند.
مثال:
The community gathered eleemosynarily to support the flood victims.
معنی فارسی کلمه eleemosynarily
:
به شیوهای که در آن کمکهای خیرخواهانه ارائه میشود.