معنی فارسی elegancy

B2

زیبایی و لطافت، به ویژه در نحوه‌ی رفتار یا لباس پوشیدن.

The state or quality of being elegant; refinement in appearance or behavior.

example
معنی(example):

لباس او دارای لمسه‌ای زیبا بود که زیبایی آن را به نمایش گذاشت.

مثال:

Her dress had an elegant touch, showcasing its elegancy.

معنی(example):

زیبایی سالن رقص همه را به حیرت انداخت.

مثال:

The elegancy of the ballroom took everyone’s breath away.

معنی فارسی کلمه elegancy

: معنی elegancy به فارسی

زیبایی و لطافت، به ویژه در نحوه‌ی رفتار یا لباس پوشیدن.