معنی فارسی elementally

B2

به طور بنیادی و اساسی به بیشتر کیفیت‌ها و اصول مرتبط با عناصر اشاره می‌کند.

In a basic or fundamental way, pertaining to the essential elements.

example
معنی(example):

به طور بنیادی، همه موجودات زنده برای زنده ماندن به آب وابسته‌اند.

مثال:

Elementally, all living things rely on water to survive.

معنی(example):

طرح داستان حول موضوعات بنیادی عشق و تعارض می‌چرخید.

مثال:

The plot revolved around elemental themes of love and conflict.

معنی فارسی کلمه elementally

: معنی elementally به فارسی

به طور بنیادی و اساسی به بیشتر کیفیت‌ها و اصول مرتبط با عناصر اشاره می‌کند.