معنی فارسی elevatingly
B2به طرز الهام بخشی، برای ارتقاء احساسات یا حالتهای مثبت.
In a manner that uplifts or elevates one's spirits.
- ADVERB
example
معنی(example):
سخنرانی به طور شگفتانگیزی برای مخاطبان الهامبخش بود.
مثال:
The speech was elevatingly inspiring for the audience.
معنی(example):
او افکار مثبت شگفتانگیزی را در جلسه به اشتراک گذاشت.
مثال:
He shared elevatingly positive thoughts at the meeting.
معنی فارسی کلمه elevatingly
:
به طرز الهام بخشی، برای ارتقاء احساسات یا حالتهای مثبت.