معنی فارسی elfdom
B1سرزمین اَلَفها، یا جامعهایی از موجودات حماسی و افسانهای که به الفها تعلق دارد.
The realm or society of elves, often depicted in fantasy settings.
- NOUN
example
معنی(example):
سرزمین اَلَفها معمولاً در ادبیات تخیلی به تصویر کشیده میشود.
مثال:
Elfdom is often portrayed in fantasy literature.
معنی(example):
او به ارزشهای سرزمین اَلَفها و جادوهای آن اعتقاد دارد.
مثال:
She believes in the values of elfdom and its magic.
معنی فارسی کلمه elfdom
:
سرزمین اَلَفها، یا جامعهایی از موجودات حماسی و افسانهای که به الفها تعلق دارد.