معنی فارسی emaciates

B2

لاغر کردن یا باعث غیر طبیعی ضعیف شدن کسی یا چیزی شدن.

To make abnormally thin or weak due to lack of nutrition or illness.

example
معنی(example):

این بیماری بدن را لاغر می‌کند و بسیار ضعیف می‌سازد.

مثال:

The disease emaciates the body, making it very weak.

معنی(example):

بیماری طولانی مدت او را لاغر می‌کند و مشکلات جدی بهداشتی ایجاد می‌کند.

مثال:

The prolonged illness emaciates him, causing serious health issues.

معنی فارسی کلمه emaciates

: معنی emaciates به فارسی

لاغر کردن یا باعث غیر طبیعی ضعیف شدن کسی یا چیزی شدن.