معنی فارسی emanativ
B2ایمناتیو، مرتبط با انتشار یا ارسال کیفیتها یا احساسات به دیگران.
Pertaining to the act of emanating qualities or feelings to others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیفیتهای ایمناتیو موسیقی مجذوبکننده بود.
مثال:
The emanativ qualities of the music were captivating.
معنی(example):
انرژی ایمناتیو او همه را در اتاق الهام بخشید.
مثال:
His emanativ energy inspired everyone in the room.
معنی فارسی کلمه emanativ
:
ایمناتیو، مرتبط با انتشار یا ارسال کیفیتها یا احساسات به دیگران.