معنی فارسی emanatively

B2

ایمناتیو، به طور فعال و به گونه‌ای که حس یا کیفیتی را منتقل کند.

In a manner that actively emanates feelings or qualities.

example
معنی(example):

او به صورت ایمناتیو درباره‌ی اشتیاقش به هنر صحبت کرد.

مثال:

He spoke emanatively about his passion for art.

معنی(example):

این اثر به گونه‌ای طراحی شده بود که به طور ایمناتیو مشاهده شود.

مثال:

The piece was designed to be viewed emanatively.

معنی فارسی کلمه emanatively

: معنی emanatively به فارسی

ایمناتیو، به طور فعال و به گونه‌ای که حس یا کیفیتی را منتقل کند.