معنی فارسی embeddable

B1

قابل گنجاندن، به‌ویژه در زمینه محتوا یا رسانه‌ها.

Capable of being embedded.

adjective
معنی(adjective):

That can be embedded.

example
معنی(example):

فایل قابل گنجاندن در ارائه است.

مثال:

The file is embeddable in the presentation.

معنی(example):

او محتوای قابل گنجاندن برای وبلاگش ایجاد کرد.

مثال:

She created embeddable content for her blog.

معنی فارسی کلمه embeddable

: معنی embeddable به فارسی

قابل گنجاندن، به‌ویژه در زمینه محتوا یا رسانه‌ها.