معنی فارسی embosks
B1کمینها، نقاطی که در آن به صورت پنهانی برای غافلگیری دیگری کمین شدهاید.
Positions set for ambush; places where one hides to surprise an enemy.
- VERB
example
معنی(example):
تکتیرانداز در یک نقطه پنهان کمین میکند تا شلیک کند.
مثال:
The sniper embosks in a hidden spot to take the shot.
معنی(example):
نیروها در مکانهای مختلف در اطراف شهر کمین میکنند.
مثال:
The troops ambosks in various locations around the city.
معنی فارسی کلمه embosks
:
کمینها، نقاطی که در آن به صورت پنهانی برای غافلگیری دیگری کمین شدهاید.