معنی فارسی embosking
B1کمین کردن، عمل کمین به منظور غافلگیر کردن.
The act of ambushing; setting up a surprise attack.
- VERB
example
معنی(example):
سربازان در درختچهها کمین میکنند در حالی که منتظر علامت هستند.
مثال:
The soldiers are embosking in the bushes as they wait for the signal.
معنی(example):
آنها در حال کمین کردن برای موقعیت خود بودند و آماده حمله بودند.
مثال:
They were embosking their position, ready for an attack.
معنی فارسی کلمه embosking
:
کمین کردن، عمل کمین به منظور غافلگیر کردن.