معنی فارسی embosom
B1امبوسوم، به معنای در آغوش گرفتن و یا عمیقاً پنهان کردن احساسات یا رازها است.
To surround something with love or comfort; to keep close to one’s heart.
- verb
verb
معنی(verb):
To draw to or into one's bosom; to treasure.
معنی(verb):
To enclose, surround, or protect.
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت رازش را به نزدیکترین دوستش بسپارد.
مثال:
She decided to embosom her secrets to her closest friend.
معنی(example):
او تصمیم گرفت بچه را در آغوش بگیرد تا او را در امان نگه دارد.
مثال:
He chose to embosom the child to keep her safe.
معنی فارسی کلمه embosom
:
امبوسوم، به معنای در آغوش گرفتن و یا عمیقاً پنهان کردن احساسات یا رازها است.