معنی فارسی embreastment

B1

بزرگ شدن سینه، به معنای به نمایش گذاشتن قدرت و شجاعت.

An act of puffing out the chest as a display of confidence.

example
معنی(example):

بزرگ شدن سینه سربازان لحظه‌ای پر افتخار بود.

مثال:

The embreastment of the soldiers was a proud moment.

معنی(example):

بزرگ شدن سینه می‌تواند نمادی از قدرت و شجاعت باشد.

مثال:

An embreastment can symbolize strength and courage.

معنی فارسی کلمه embreastment

: معنی embreastment به فارسی

بزرگ شدن سینه، به معنای به نمایش گذاشتن قدرت و شجاعت.