معنی فارسی embrown

B1

تیره کردن یا قهوه‌ای کردن، به ویژه در زمینه طبیعت یا مواد.

To turn brown, especially as a process of change.

example
معنی(example):

برگ‌ها با آمدن پاییز شروع به تیره شدن می‌کنند.

مثال:

The leaves begin to embrown as autumn arrives.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که کاغذ را تیره کنند تا ظاهری کهنه داشته باشد.

مثال:

They decided to embrown the paper to give it an aged look.

معنی فارسی کلمه embrown

: معنی embrown به فارسی

تیره کردن یا قهوه‌ای کردن، به ویژه در زمینه طبیعت یا مواد.