معنی فارسی emergently

B1

فوراً یا با سرعت، به وضعیت یا عملی اشاره دارد که نیاز به توجه فوری دارد.

In a manner that requires immediate action or attention.

example
معنی(example):

پزشکان به سرعت به بیمار در شرایط بحرانی پاسخ دادند.

مثال:

The doctors responded emergently to the patient in critical condition.

معنی(example):

به طور فوری، ما باید به مسائل تغییرات اقلیمی رسیدگی کنیم.

مثال:

Emergently, we must address the issues of climate change.

معنی فارسی کلمه emergently

: معنی emergently به فارسی

فوراً یا با سرعت، به وضعیت یا عملی اشاره دارد که نیاز به توجه فوری دارد.