معنی فارسی empales

B1

فعل امپال کردن به معنای وارد کردن یک جسم تیز به بدن شخص است.

To pierce or impale someone or something with a sharp object.

example
معنی(example):

در یک داستان تخیلی، او دشمنانش را امپال می‌کند تا ترس را در دل آنها بیفکند.

مثال:

In a fictional tale, he empales his enemies to instill fear.

معنی(example):

شخصیت معمولاً کسانی را که به او خیانت می‌کنند، امپال می‌کند.

مثال:

The character often empales those who betray him.

معنی فارسی کلمه empales

: معنی empales به فارسی

فعل امپال کردن به معنای وارد کردن یک جسم تیز به بدن شخص است.