معنی فارسی empall
B1عمل امپال کردن به عنوان یک مجازات ستمگرانه شناخته شده است.
To inflict the act of impaling, usually as a form of punishment.
- VERB
example
معنی(example):
امپال کردن عمل وحشتناکی است که تعداد کمی میتوانند شاهد آن باشند.
مثال:
To empall is a gruesome act that few can bear to witness.
معنی(example):
تصمیم به امپال کردن به راحتی توسط حاکم اتخاذ نشد.
مثال:
The decision to empall was not taken lightly by the ruler.
معنی فارسی کلمه empall
:
عمل امپال کردن به عنوان یک مجازات ستمگرانه شناخته شده است.