معنی فارسی empoisoner

B2

مسموم‌کننده، فردی که سمی را برای آسیب رساندن به دیگران به کار می‌برد.

A person who administers poison.

example
معنی(example):

مسموم‌کننده پیش از آنکه بتواند به کسی آسیب بزند، دستگیر شد.

مثال:

The empoisoner was caught before they could harm anyone.

معنی(example):

آنها با ردیابی منبع سم، مسموم‌کننده را شناسایی کردند.

مثال:

They identified the empoisoner by tracing the source of the poison.

معنی فارسی کلمه empoisoner

: معنی empoisoner به فارسی

مسموم‌کننده، فردی که سمی را برای آسیب رساندن به دیگران به کار می‌برد.