معنی فارسی emprime
B1ابراز کردن، بیان یا منتقل کردن احساسات و ایدهها.
To express or communicate thoughts and feelings.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت احساساتش را بر روی بوم ابراز کند.
مثال:
The artist decided to exprime his feelings onto the canvas.
معنی(example):
ایدههای خود را با نوشتن آنها ابراز کنید.
مثال:
Emprime your ideas by writing them down.
معنی فارسی کلمه emprime
:
ابراز کردن، بیان یا منتقل کردن احساسات و ایدهها.