معنی فارسی empressment

B1

فشردن، فشار یا انگیزشی که افراد را به اقدام یا ورزشی خاص ترغیب می‌کند.

The act of urging or encouraging someone to take action.

example
معنی(example):

فشردن گروه باعث شد تا همه بیشتر تلاش کنند.

مثال:

The empressment of the group motivated everyone to work harder.

معنی(example):

فشردن او در نحوه رهبری پروژه مشهود بود.

مثال:

Her empressment was evident in the way she led the project.

معنی فارسی کلمه empressment

: معنی empressment به فارسی

فشردن، فشار یا انگیزشی که افراد را به اقدام یا ورزشی خاص ترغیب می‌کند.