معنی فارسی emprises
B1کفایتها، تلاشها و فعالیتهای انفرادی یا گروهی.
Various enterprises or undertakings.
- NOUN
example
معنی(example):
کفایتهای شرکت به شهرت زیادی دست یافتهاند.
مثال:
The emprises of the company have gained much recognition.
معنی(example):
کفایتهای او در آموزش بر زندگی بسیاری تأثیر گذاشته است.
مثال:
Her emprises in education have impacted many lives.
معنی فارسی کلمه emprises
:
کفایتها، تلاشها و فعالیتهای انفرادی یا گروهی.