معنی فارسی encephalous
B2انسفالوس به موجوداتی اشاره دارد که مغز پیشرفتهای دارند.
Having a brain or brain-like structure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک موجود انسفالوس دارای مغز به خوبی توسعه یافته است.
مثال:
An encephalous organism has a well-developed brain.
معنی(example):
این مطالعه بر روی گونههای انسفالوس در محیط آنها متمرکز بود.
مثال:
The study focused on encephalous species in their environment.
معنی فارسی کلمه encephalous
:
انسفالوس به موجوداتی اشاره دارد که مغز پیشرفتهای دارند.