معنی فارسی enchainment

B2

زنجیره‌ای کردن به معنای مرتبط ساختن یا وابسته کردن موارد به هم است.

The act of linking or connecting elements in a sequential manner.

example
معنی(example):

زنجیره‌ای کردن حیوانات در باغ وحش مدیریت آنها را آسان‌تر کرد.

مثال:

The enchainment of the animals in the zoo made it easier to manage them.

معنی(example):

او درباره زنجیره‌ای کردن رخدادها در تاریخ که به انقلاب منجر شد، آموخت.

مثال:

She learned about the enchainment of events in history that led to the revolution.

معنی فارسی کلمه enchainment

: معنی enchainment به فارسی

زنجیره‌ای کردن به معنای مرتبط ساختن یا وابسته کردن موارد به هم است.