معنی فارسی encharm

B2

افسون کردن، جلب توجه یا جذاب کردن به وسیله جادو یا جذابیت.

To attract or fascinate someone with charm or magic.

example
معنی(example):

جادوگر از مهارت‌هایش برای افسون کردن تماشاگران استفاده کرد.

مثال:

The magician used his skills to encharm the audience.

معنی(example):

چشم‌انداز زیبا به نظر می‌رسید که همه کسانی را که آن را می‌دیدند، افسون می‌کرد.

مثال:

The beautiful landscape seemed to encharm everyone who saw it.

معنی فارسی کلمه encharm

: معنی encharm به فارسی

افسون کردن، جلب توجه یا جذاب کردن به وسیله جادو یا جذابیت.