معنی فارسی encharging
B1شارژ کردن، به معنای پر کردن یا افزایش انرژی یا نیرو.
To charge or energize something or someone.
- VERB
example
معنی(example):
باتری در حین اتصال به شارژ میشود.
مثال:
The battery is encharging while plugged in.
معنی(example):
حضور او همه را در اتاق سرشار از انرژی کرد.
مثال:
Her presence was encharging everyone in the room.
معنی فارسی کلمه encharging
:
شارژ کردن، به معنای پر کردن یا افزایش انرژی یا نیرو.