معنی فارسی enchondromatous
B2صفتی که به ویژگیهای مربوط به انچاندروماها اشاره دارد.
Adjective describing features related to enchondromas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک یک ضایعه انچاندروما را در اشعه ایکس بیمار شناسایی کرد.
مثال:
The doctor identified an enchondromatous lesion on the patient's X-ray.
معنی(example):
تغییرات انچاندروما میتواند نشاندهنده وجود تومورهای خوشخیم باشد.
مثال:
Enchondromatous changes can indicate the presence of benign tumors.
معنی فارسی کلمه enchondromatous
:
صفتی که به ویژگیهای مربوط به انچاندروماها اشاره دارد.