معنی فارسی enclavement
B1محصورشدن، وضعیتی است که در آن یک منطقه یا جامعه به وسیله سرزمینی دیگر احاطه شده است.
The condition of being enclosed or surrounded by different territories.
- NOUN
example
معنی(example):
محصور شدن جامعه چالشهای منحصربهفردی را ایجاد کرد.
مثال:
The enclavement of the community created unique challenges.
معنی(example):
محصورشدن به وضعیت قرارگیری درون یک ناحیه بزرگتر اشاره دارد.
مثال:
Enclavement refers to the state of being enclosed within a larger area.
معنی فارسی کلمه enclavement
:
محصورشدن، وضعیتی است که در آن یک منطقه یا جامعه به وسیله سرزمینی دیگر احاطه شده است.