معنی فارسی enclitically
B2به صورت مشتق شده، شیوهای از بیان که در آن کلمات به هم نزدیک میشوند.
In a manner that involves enclisis; blending words in speech.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور مشتق شده صحبت کرد و کلمات را به آرامی با هم ترکیب کرد.
مثال:
He spoke enclitically, blending words together seamlessly.
معنی(example):
در شعر، واژهها اغلب به صورت مشتق شده برای حفظ ریتم سازماندهی میشوند.
مثال:
In poetry, words are often arranged enclitically for rhythm.
معنی فارسی کلمه enclitically
:
به صورت مشتق شده، شیوهای از بیان که در آن کلمات به هم نزدیک میشوند.