معنی فارسی enfaced

B1

مقابل هم بودن، به وضعیت رو به روی هم از نظر فیزیکی یا احساسی اشاره دارد.

Faced or positioned directly against each other, either physically or in terms of confrontation.

example
معنی(example):

دو تیم در طول مسابقات رو به روی هم قرار گرفتند.

مثال:

The two teams were enfaced during the tournament.

معنی(example):

او از انتقاد همکارانش احساس کرد که زیر فشار است.

مثال:

He felt enfaced by the criticism from his peers.

معنی فارسی کلمه enfaced

: معنی enfaced به فارسی

مقابل هم بودن، به وضعیت رو به روی هم از نظر فیزیکی یا احساسی اشاره دارد.