معنی فارسی enflamed
B2شعلهور، به معنای حالت یا وضعیتی که در آن احساسات یا اشتیاق به شدت افزایش یافته است.
Intensely passionate or excited, often to the point of being angry or fervent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بحثهای شعلهور به مناظرهای داغ منجر شد.
مثال:
The enflamed discussions led to a heated debate.
معنی(example):
عشق شعلهور او به موسیقی الهامبخش بسیاری بود.
مثال:
His enflamed passion for music inspired many.
معنی فارسی کلمه enflamed
:
شعلهور، به معنای حالت یا وضعیتی که در آن احساسات یا اشتیاق به شدت افزایش یافته است.