معنی فارسی englobes
B1محصور کردن یا شامل کردن چیزهای مختلف در یک کل.
To encompass or include various elements in a whole.
- verb
verb
معنی(verb):
To surround as if by a globe.
example
معنی(example):
هنرمند عناصر مختلفی را در مجسمهاش در بر میگیرد.
مثال:
The artist englobes various elements in her sculpture.
معنی(example):
این مفهوم دیدگاهها و ایدههای متعدد را در بر میگیرد.
مثال:
The concept englobes multiple ideas and viewpoints.
معنی فارسی کلمه englobes
:
محصور کردن یا شامل کردن چیزهای مختلف در یک کل.
