معنی فارسی enharmonical
C1مربوط به صداها یا نتهای موسیقی که به شکل متفاوتی نوشته میشوند اما صدای یکسانی تولید میکنند.
Relating to notes that are written differently but sound the same.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رابطه انهمونیکال بین نتها صدای غنیای ایجاد کرد.
مثال:
The enharmonical relationship between the notes created a rich sound.
معنی(example):
او تفاوتهای انهمونیکال در نظریه موسیقی را توضیح داد.
مثال:
She explained the enharmonical differences in musical theory.
معنی فارسی کلمه enharmonical
:
مربوط به صداها یا نتهای موسیقی که به شکل متفاوتی نوشته میشوند اما صدای یکسانی تولید میکنند.